دلنوشتــــــ ـــه های من و عشقـــ ــــم

خاطـــ ـــره های SH:H

تنها جمله ای است که :

از شنیدنش هیچگاه خسته نمی شوم

و تنها جمله ای است که تو از گفتنش

هیچگاه خسته نمی شوی

بارها و بارها

بی تکرار

خواهمـــ گفتـــــ :

دوستتـــــــ دارمـــــــــــ...

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:54 توسط SH:H| |

مردای واقعی ...

زیباترین دختر دنیا رو دوست ندارن...

اونا دختری رو دوست دارند که ...

بتونه دنیاشون رو به زیباترین شکل بسازه...!

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:52 توسط SH:H| |

وقتی آغوشت را به روی آرزوهايم باز می كنی

آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم كه جز آرامش آغوشت

تمام آرزوهای خواستنی ديگر را از ياد می برم...

دوستت دارم ! فقط همين!

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:50 توسط SH:H| |

عشقت باید تو بغلت باشه

♥محكم تو سینه خودت فشارش بدی

تا نفسش بند بیاد

جیغ بکشه

دور... خودت بچرخی و بچرخونیش

این قدر بچرخی ... این قدر بچرخونی ...

بچرخی ... بچرخونی ... بچرخی ... بچرخونی ...

تا سر هر دوتانو گیج بره پهن شید رو زمین

بعد چشماتونو ببندید

دنیا دور سرتون بچرخه ... بچرخه ... بچرخه ...

بعد خوشحال باشی که

♥چقدر زورتون زیاده که تونستین دنیا به این بزرگی رو بچرخونین

دو نفری..!

 

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:48 توسط SH:H| |

حسادت می کنم

به تمام لباس هایت، کتاب هایت...

به تمام فضای اتاقت...

که با بی شرمی با تو زندگی می کنند...

74170_593637020651357_872211038_n.jpg

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:47 توسط SH:H| |

 پسر باید همیشه ته ریش داشته باشه...


موهاش هیچوقت بلند نشه...


ابروهاشو بر نداره...


پیرهن مردونه بپوشه آستینشو تا آرنج بزنه بالا...


بوی ادکلنش همه جارو برداره...


مهربونو با شخصیت باشه


وقتیم ازش جدا میشی تا یه ساعت دستات بوعطرشو بده...

 

مثل  SH   من

 

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:43 توسط SH:H| |

وقتی دلــــــــــــم بهونه ی بودنتو میگیره

با شنیدن هر صدایی اشــــــکم در میاد

چه برسهــ تو صدام کنی

دلم بـــــــهونه میگیره تو آغوشتــــــ گم بشم

و من با چشمهای خیس خود خواهانه آرزو میــــــــکنم


همیشه داشتنه  تــــــــــورو

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:41 توسط SH:H| |

اینــــ  بـــــار  ڪــــہ  آمــــدے 

 

دستــانتــ  را  روے  قلبمـــ  بـــگـذار

 

تـــــا  بفهمــے  اینــــ  دلــــ  …

 

بــــا  دیــــد نــــ  تــــــــو

 

نــمــے  تــپـــد

 

مــے  لـــــــرزد

نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت 16:38 توسط SH:H| |

دیشب تا صبح...دستانم دنبال دستانت

 
 

کودکانه گریست...

 
 

تو را بهانه میکرد...دیشب تا خود صبح آغوشم

 

برای آغوشت بغض کرد،ساده بگویم...دیشب دلم بی پروا،

 

هوای نبودنت را میکرد،

 

هوای آغوشت را..

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:45 توسط SH:H| |

כقايقـﮯ تو زندگيت هست که

כلت براﮯ کسـﮯ اونقدر تنگ ميشه که כلت

ميخواد اونو از تو رويات بيرون بکشـﮯ

و توي כنياي واقعـﮯ

با تمام وجوכت بغلش کنـﮯ

 

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:41 توسط SH:H| |

سرمایی که بوده ام ، همیشه . .

 

ولي .

بین خودمان بماند . . .

 

سرمایی تر میشوم ، وقتی

 

پای آغوش تو در میان باشد . . .

20190770520858600025.jpg

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:40 توسط SH:H| |

سلامتی اون صبحی که وقتی بیدار میشی به جای اینکه یادشو بغل کرده باشی

خودش بغل کنی!

 

 

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:37 توسط SH:H| |

مرد که تـــــــــــــو باشی 


زن بــودن خوب است

از میان تمام مذکــر های دنیـــــــــــــا

فقــط کافیست

پای تـــــــــــو درمیــان باشد

نمیدانی برای تـــــــــــو خانـــــــــــوم بـــــــــــودن

چه کیـــــــــــفی دارد!!

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:34 توسط SH:H| |

حَرفهایتـــ رآ ڪــہ مــے شِنَوَمــــ بیشتَر عاشِقَتــــ مــی شَوَمـــــ



گوشَمـــ، جآنَمــــ، رَوآنـَمــــ، آرآمــــ مــیگیرَد


بیشتَر مُبتَلا مــےشَوَمـــ ڪــہ ڪِـنآرَمـــــ باشیــــــــــ



ڪِـنآرَمـــ  ڪــہ بآشــی تَمآمِــــ دُنیآیَمــــ هَمآטּ بآزوآטּ توستــــ



مَستــــــــ مــیشَوَمـــــــــ



هَمــــ آغوشــیـــ بآتو رآ بآ هیچـــــــ چیز عَوَضــــــــ نِمــیڪُـَنمـــــــــ ...

 

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:28 توسط SH:H| |

چـقـدر خـوبـه كسي که خیلی دوسش داری بـغـلـت کـنـه


سـرتـو بـذاری روی سـیـنـش آرومـت کـنـه


عـطـر دسـتـاش مـوهـاتـو نـوازش کـنـه


چـقـدر خـوبـه کـه آرووم دم گـوشـت بـگـه


غـصـه نـخـوری هـا من پیشتم عزیزم ♥

 

 

خيلي خوبه  كه دارمت SH عزيزم .

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:24 توسط SH:H| |

دیوونگی یعنی :

 

عکسشو تو گوشیت هی نیگاه کنی ، واسه بار هزارم . . .

انگار تاحالا ندیدیش . . !

بوسش کنی محکم مث دیوونه ها !!

بگی خو آخه دلم همش یه ذره میشه برات . . .

بغض کنی و زرتی اشکات بریزه . .

شمارشو با ذوق بگیری

ی sms بهش بدی که :

ببین .... دوست دارم.خوب؟؟..

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:20 توسط SH:H| |

این که عاشق کسی باشی یعنی هیچ،

 


این که یکی عاشقت باشه یه چیزی،

 


اما این که عاشق کسی باشی که عاشقته یعنی همه چیز،

 


یعنی باقی دنیا هیچ . ..

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:19 توسط SH:H| |

باور ڪنیـב یـﮧ رابطـﮧ بـבوלּ وحشے بازی رابطـﮧ نیست!


بایـב ڪسے رو בاشتـﮧ باشی ڪـﮧ:


هے موهاتو بڪشـﮧ ،


لباتو ڪبوב کنـﮧ ،


گازت بگیرهـ ،


بزنـﮧ با متڪا لهت ڪنـﮧ ،


بلنـבت ڪنـﮧ بـבوِ اونقـב ڪـﮧ از ذوق جیغ بزنے!


لامصب تصورشم בیوونت میڪنـﮧ...

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:14 توسط SH:H| |

SH جان فشار آرام دستانت را دوست دارم


وقتی که مردانگیت را به رخ انگشتانم می کشی...

 

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:9 توسط SH:H| |

آرزویـــم ایــن اســت


 
که دلـــت خـوش باشــد...


نرود لحظــه ای از صــورت ماهــت لبـــخند ...


نشــود غصــه دمــی نزدیـــکتـــ ....


لحظـــه هایـــت همــه زیــبا باشنـــد ....


از خـــدا می خـــواهمـــ ....


که تــو را سالـــم و خوشبـــــخت بـــدارد همـــه عمـــر ....


و نبــــاشی دلتـــنگــــــــــــ ...

 

❤استاتوس عاشقانه❤ / http://shabkok.lxb.ir

 

نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:,ساعت 14:2 توسط SH:H| |

چـقــدر بـگـــویـم ؟


قــرص آرامـم نـمـــی کــنــــد ...


آغـــوش تــــــــــــــو ..

 

تـنـهــــا آرام بـخــش ِ مـــــن اسـت .. !!
 
❤استاتوس عاشقانه❤ / http://shabkok.lxb.ir
نوشته شده در دو شنبه 9 دی 1392برچسب:,ساعت 15:59 توسط SH:H| |

نازدانه ی دلم!

همه رفتند ...

همه آرام می آیند و آرام می روند

بی آنکه بدانند چطور شیشه دل را می شکنند.

همه می روند ...

بی آنکه نگاهی به عقب اندازند که من ... که تو ...

که همه ما پشت پنجره چشم به راه ایم.

همه می روند ...

نازنینم اما من همیشه با تو می مانم

تا پشت پنجره به انتظارم ننشینی

با تو می مانم تا پنجره غم گرفته دلت را شاد کنم

من در کنارت هستم

سرت را بر شانه ام بگذار

 

من می مانم ...

 

نوشته شده در دو شنبه 9 دی 1392برچسب:,ساعت 15:54 توسط SH:H| |

تا آنجا که نفس در سینه است ، یک نفس دوستت دارم


تا آنجا که دنیایی هست و من زنده در این دنیا ، دوستت دارم


تا اوج آسمان ، به رنگ عشق ، به رنگ روشنی ها…


تا آنجایی که کسی نمیبیند ، تا جایی که کسی نمی آید ، دوستت دارم


و از نهایت بی نهایت میگذرد ، نه شبیه لیلی و نه مثل مجنون قصه ها


لیلی و مجنون ها می آیند و میروند در این روزها ، هر کسی ادعای دیوانگی دارد در این دنیا


من نه مجنونم و نه فرهاد تو ، من هستم عشق بی همتای تو ، من برای توام و تا ابد در قلب تو


ما برای هم زنده ایم ، نه به عشق دیگران ، این حکایت همیشه میماند در عشقمان!


و آنکه ادعا کرد عاشق است و دل زد به دریاها ، رفت به سوی آن دنیاها ، هنوز هم نمیفهمد معنای

واقعی عشق را ، من عاشقت شدم و یک قدم پا گذاشتم ، همه ی گذشته ها را جا گذاشتم ، تا

رسیدم به تویی که همین سوی دنیایی ، در کنار همین ساحل دریایی!


تو همینجایی در قلب من ، به خاطر عشق گذشتیم از هم ، تا از این گذشتن ها تنها عشق به جا

بماند ، نفرت و فراموشی ها در همانجا بماند ، تا یکجا برسیم به هم ، همانجا قدم بزنیم در کنار هم ،

برویم و برویم تا برسیم به نهایت عشقمان!


با تو رسیدم تا آنجایی که دلهایمان به آرامش میرسند ، قلبهایمان طعم واقعی با هم بودن را میچشند،

نه در اینجا تاریکی است و نه دلهره از آنهایی که خاموشی را به همراه  خود دارند !


تا آنجایی که هیچکس جز من و تو نمیبیند دوستت دارم ، حالا با آن چشمان زیبایت عمق قلب مرا ببین

که تا کجاها دوستت دارم…

 

 

نوشته شده در دو شنبه 9 دی 1392برچسب:,ساعت 15:45 توسط SH:H| |

سلام یه خبر دارم:

امروز قراره بعد از  12روز (چهارشنبه 92/9/27 ساعت 6:21 عصر) SH جونمو ببینم دلم براش یذره شده اما نمیدونم الان اون چ احساسی داره اونم دلش تنگ شده یا نع؟

ایکاش میدونستم.....

اخه اخرین بار (شنبه 92/9/16) دیدیم همو که اومده بودن با مامانش خونمون که حرف بزنیم باهم بعدش قرار شد من یه مدت فکراموبکنم خانواده هم تحقیقاتشونو خلاصه ندیده بودمش امروز قراره کل خانوادمون با اونا شب ساعت 10 دور هم جمع شیم که همه SH و ببینن و نظرشونو بگن خیلی استرس دارم نمیدونم چرا؟؟؟؟

Emoticonخدا خودش این سری رو هم بخیر و خوشی بگذرونه برام دعاکنین دوست جونیام میسی....

نوشته شده در چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:,ساعت 18:1 توسط SH:H| |

حـالا تو هی بیا بگو:

 

مرد ها پررو می شونـد...

 

زن بایـد سنگیـن و رنگیـن باشـد

 

بایـد بیاینـد منت بکـشنـد و...

 

مـن می گویـم زن اگــــــر زن باشـد

 

بایـد بشود روی عــــاشقیـ ـش حـساب کـرد

 

کــه بایـد عاشقی کـردن بلـد باشـد

 

کــه جـــــــــا نزنـد

 

جـا نمانـد

 

جـا نگـذارد.

 

هی فکـر نکـنـد

 

بـه ایـن چیزهایی کــه عمری در گوشش خـوانـده انـد

 

کــه زن ناز و مرد نیاز.

 

کــه بـدانـد، مرد هـم آدم است دیگر...

 

گـاهی بایـد لوسش کـرد

 

گاهی بایـد نـازش را کـشیـد

 

و گــاهی بایـد بـه پایش صبر کـرد...

 

 

حـتی مـن می گویـم زن اگر زن باشـد

 

از دوستت دارم گفتـن نمی ترسـد.

 

تو می گویی خـوش بـه حـال زنی کــه عــاشق مردی نباشـد،

 

بگـذار دنبالت بـدونـد.

 

و مـن نمی فهمـم اینکــه داری ازش حـرف می زنی

 

زنـدگی است یا مسابقـه اسب دوانی.

 

و مـن نمی فهمـم چرا هیچ کـس برنمی دارد بنویسـد از مردهــا...

 

از چشـم ها و شــانـه ها و دستهایشــان,

 

از آغوششان, از عطر تنشـان، از صـدایشــان...

 

پررو می شونـد؟

 

خـب بشونـد.

 

 

مگر خـود ما با هر دوستت دارمـ ـی تا آسمان نرفتـه ایـم؟

 

مگر ما بـه اتکـــاء همیـن دست ها, همیـن نگاه ها, همیـن آغوشهـا،

 

در بزنگاه های زنـدگی سرِپا نمانـده ایـم؟...

 

مـن راز ایـن دوست داشتـن های پنهـانی را نمی فهمـم.

 

مـن نمی فهمـم زن بودن, با سنگیـن رنگیـن بودن,

 

با سکـوت و با انفعال چـه ارتباطی دارد؟!؟

 

 

مـن بلـد نیستـم در سـایـه، دوست داشتـه باشـم

 

مـن می خـواهـم خـواستنـم گوش فلکـ را کـر کـنـد.

 

مـن می خـواهـم

 

مَردَ  زندگی ام , SH من

 

,حـتی اگر مردِ مـن هـم نبود,

 

دلش غنج بزنـد ازاینکــه بـدانـد جـایی زنی دوستش دارد...

 

مـن می خـواهـم

 

زن باشـم...

 

 

بگـذار همـه دنیـا بـدانـد

 

مردی ایـن حـوالی دارد

 

دوستت دارم هــای مرا با خـود می برد...

 

" می خـواهـم عاشقی کـنـم مرد مـن "

 

نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:58 توسط SH:H| |

SH جان

دلم ...

لک زده برای یک عاشقانه ی آرام

که مرا بنشانی.بر روی پاهایت

بگذاری گله کنم از همه

این کابوسهایی که چشم تو را دور دیده اند

دلتنگی را بهانه کنم

سرم را پنهان کنم در گودی گلویت


تمام ریه ام را پر کنم از عطر مردانه ات...

 

نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:54 توسط SH:H| |


آرزوی من این است: 

زیر سقف این دنیا 

من برای تو باشم، تو برای من تنها

 

نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:53 توسط SH:H| |

دلم لحظه ای را می خواهد !   که تو باشی …

  همین کنار نزدیک به من

  درست روبروی چشم هایم

  همنفس نفسهایم

  خیره شوم به لبهایت

  دست بکشم به تک تک اعضای صورتت

  بعد چشمهایم را ببندم و …

  ” ببوسمت “

  آن لحظه دنیای من تمام می شود .

 ” به خدا که واقعاً تمام می شود “

 

3sem249rax03adkzcix.jpg

نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:51 توسط SH:H| |

این نگاهت  
 
چه استادانه 
 
همهمۀ سکوت را می شکند  
 
و من چه ناشیانه  
 
تو را با واژه های پر سروصدا
 
می سُرایم.. 
 
وقتی از تو می نویسم  
 
کلمات در برابر چشمانم می رقصند 
 
حضورت در شعر من  
 
موسیقی لطیفی ست که جهانم را می نوازد..
 
نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:50 توسط SH:H| |

 میخواهم آنقدر بو بکشم تو را که ریه هایم پر شود از عطر تنت

که هوا داشته باشم برای نفس کشیدنم

وقتی کنارم نیستی

نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:48 توسط SH:H| |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد



قالب جدید وبلاگ بوسه باران دات کام